زور و عشق پارت ۱۰
رفتیم خونه و با بی حوصلگی کیفمو پرت کردم و سریع در رو قفل کردم رو صورتم پتو رو انداختم هدفون گزاشتم تا صداهارو نشنوم
# اجوما هنا کجاست؟
- نمیدونم کیفشو انداخت زمین و رفت تو اتاقش
# باشه
از زبات تهیونگ
از پله ها رفتم بالا دلم نمیخواست برم تو اتاقش ولی هنا انقدر زود نمیخوابه و صدایی از اتاقش نمیاد
از زبان نویسنده
تهیونگ در هنا رو میزد و هنا در رو باز نمیکرد چون اصلا صدایی نمیشنید
از زبان تهیونگ
در زدم جواب نداد حتما خیلی اصبانیه ولش کن فردا میرم پیشش
فردا صبح
+ اخیشش امروز هم زنده ایم
#برم ببینم هنا کجاست
بچه ها فقط بدونید این یه شخصه که اسمش تهیونگع من قصد بی احترامی به بی تی اس ندارم پس این شخص خوده تهیونگ نیست با تشکر و ادامه ی فیک
# صبح بخیر
+ ص.....
#گفتم صبخ بخیر
+اخه صبح چه بخیری در ضمن بامن حرف نزن
# جدی میگی؟ اکنوقت تو تعیین تکلیف میکنی که چی کار کنم چی کار نکنم
+حالا که میبینی دارم تعیین تکلیف میکنم
_وایییی هنا تمومش کن الان کل خونه رو به هم میزنه (اروم طوری که فقط هنا بشنوه گفت)
# چی گفتی؟
+همون که شنیدی
#دیگه داری شورشو در میاری (با اصبانیت و حرس)
+نه بابا
#دیگه خفه شووو هر غلتی میکنی بکن(با خونسردی و کمی خشم)
به نگهبانا اشاره کرد و نگهبانا اومدن سمتم
# خب بیبی گرل از الان به بعد تو زرزمین میخوابی که پر از سوسک و موشه
_واییی کارشو کرد
+چیییی؟ چی میگی واسه خودت من تو خونه ام دست به سیاه و سفید نزدم که تو منو بندازی زسر زمین
#حالا که میبینی دارم میندازمت زیر زمین (حرف هنارو بهش برگردوند)
+من عمرا برم تو زیر زمین تهیوووووننننگگگگگ اونجا سوسک دارههه
# خب که چی؟
+که چی ؟یعنی چی که چی؟ من میترسمم
#از اونطوری صحبت کردن با من نمیترسی از سوسک میترسی؟
+اره چون تو از سوسک هم کمتری
# چییی هنا از حدت گزشتی از حالا به بعد نه بیرون میری نه غذا بهت میدن و کل روز رو تو زیر زمین میخوابی
+باشه خودت خواستی
تو گوش نگهبانا گفتم اگر دستتون بهم بخوره تهیونگ میکشتتون نگهبانا ترسیدن و گفتن چشم
از زبان هنا
بطری اب پرتغالی که فقط مخصوص تهیونگ بود رو برداشتم و ریختم تو صورتش و بعدش فرار کردم
#هناااا(اربدع)
#برید دنبالش و بیاریدش
# اجوما هنا کجاست؟
- نمیدونم کیفشو انداخت زمین و رفت تو اتاقش
# باشه
از زبات تهیونگ
از پله ها رفتم بالا دلم نمیخواست برم تو اتاقش ولی هنا انقدر زود نمیخوابه و صدایی از اتاقش نمیاد
از زبان نویسنده
تهیونگ در هنا رو میزد و هنا در رو باز نمیکرد چون اصلا صدایی نمیشنید
از زبان تهیونگ
در زدم جواب نداد حتما خیلی اصبانیه ولش کن فردا میرم پیشش
فردا صبح
+ اخیشش امروز هم زنده ایم
#برم ببینم هنا کجاست
بچه ها فقط بدونید این یه شخصه که اسمش تهیونگع من قصد بی احترامی به بی تی اس ندارم پس این شخص خوده تهیونگ نیست با تشکر و ادامه ی فیک
# صبح بخیر
+ ص.....
#گفتم صبخ بخیر
+اخه صبح چه بخیری در ضمن بامن حرف نزن
# جدی میگی؟ اکنوقت تو تعیین تکلیف میکنی که چی کار کنم چی کار نکنم
+حالا که میبینی دارم تعیین تکلیف میکنم
_وایییی هنا تمومش کن الان کل خونه رو به هم میزنه (اروم طوری که فقط هنا بشنوه گفت)
# چی گفتی؟
+همون که شنیدی
#دیگه داری شورشو در میاری (با اصبانیت و حرس)
+نه بابا
#دیگه خفه شووو هر غلتی میکنی بکن(با خونسردی و کمی خشم)
به نگهبانا اشاره کرد و نگهبانا اومدن سمتم
# خب بیبی گرل از الان به بعد تو زرزمین میخوابی که پر از سوسک و موشه
_واییی کارشو کرد
+چیییی؟ چی میگی واسه خودت من تو خونه ام دست به سیاه و سفید نزدم که تو منو بندازی زسر زمین
#حالا که میبینی دارم میندازمت زیر زمین (حرف هنارو بهش برگردوند)
+من عمرا برم تو زیر زمین تهیوووووننننگگگگگ اونجا سوسک دارههه
# خب که چی؟
+که چی ؟یعنی چی که چی؟ من میترسمم
#از اونطوری صحبت کردن با من نمیترسی از سوسک میترسی؟
+اره چون تو از سوسک هم کمتری
# چییی هنا از حدت گزشتی از حالا به بعد نه بیرون میری نه غذا بهت میدن و کل روز رو تو زیر زمین میخوابی
+باشه خودت خواستی
تو گوش نگهبانا گفتم اگر دستتون بهم بخوره تهیونگ میکشتتون نگهبانا ترسیدن و گفتن چشم
از زبان هنا
بطری اب پرتغالی که فقط مخصوص تهیونگ بود رو برداشتم و ریختم تو صورتش و بعدش فرار کردم
#هناااا(اربدع)
#برید دنبالش و بیاریدش
- ۱۶۰
- ۱۶ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط